حسین فهمیده ریز علی خواجوی و آ.ت !

لازم نیست حتما بری روی مین یا تو سرمای زمستون لخت شی لباستو آتش بزنی یه قطار رو متوقف کنی بلکه میشه در راه نجات هم گروهی‌هات با استاد یه بحثی بکنی که کل تایم کلاس رو بگیری! و ارائه گزارش کار رو بپرونی خلاصه امروز یکی از بچه‌ها با یه حرکت شاید ترسناک تر از روی مین رفتن باعث شد الان من بتونم بخندم و سردرد نباشم و جا داره بگم دمت گرم و اینا

حالا جلسه دیگه تشریح داریم و حس میکنم استاد جلسه دیگه میخواد بیاد بگه چطوری دانشجو؟ و به جای تشریح ارائه گزارشی رو بخواد که پیچوندیم امروز!

+ این قرار بود یه پست طولانی باشه ولی اینم جزو اون دسته از شادیاست که باید تو دل بمونه

+ التماس دعا دارم برای اوضاع خانه و خانواده ام ممنون میشم دعا کنین

۱۱ نظر
درباره من
مژده ای دل که مسیحـا نفسی می‌آیـد
که ز انفاس خوشش بوی کسی می‌آید
از غـم هجر مکن نـاله و فـریــاد کـه مـن
زده‌ ام فـــالـی و فریـــاد رسـی مـی‌آیـد
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان